آن روی سکه بحران زمان پرداخت حقوق معلمان حق‌التدریس نزدیک است آمادگی خدمت‌رسانی هتل لاله تهران به آسیب‌دیدگان در جنگ ۱۲ روزه وزیر آموزش و پرورش: در هیچ شرایطی آموزش را ترک نخواهیم کرد + فیلم چگونه فوق العاده ویژه حقوق خود را حساب کنیم؟  اهتزاز پرچم‌های متبرک حرم‌های مطهر ائمه‌اطهار(ع) در جمع معلولان ذهنی + عکس و فیلم احتمال برگزاری یک نشست با موضوع بازنشستگان تامین اجتماعی و تصمیم‌گیری در مورد معوقات فروردین ۱۴۰۴ ابتلا به یک بیماری آزاردهنده از طریق حیوانات خانگی آیا زمان پرداخت معوقات حقوق فروردین ماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی مشخص شده است؟ تحویل ۲۰۰ میلیارد ریال تجهیزات پزشکی به بیمارستان‌های مشهد نصب دکل مخابراتی در سایت مرکز تحقیقات یوزپلنگ آسیایی «توران» آخرین اخبار از وضعیت پرونده قتل امیرمحمد خالقی (۱۱ تیر ۱۴۰۴) توصیه‌هایی برای انتقال اضطراری آثار تاریخی در تهدیدات جنگی هشدار یونسکو به رژیم صهیونیستی درمورد آثار تاریخی ایران جذب داوطلب در ستاد مردمی جنگ جامعه پزشکی خراسان رضوی احداث ۱۱۰ فضای آموزشی با مشارکت خیرین مدرسه‌ساز در کرمانشاه صدور هشدار سطح زرد هواشناسی در خراسان رضوی در پی پیش‌بینی گرمای شدید (۱۱ تیر ۱۴۰۴) اکتشاف جدید باستان‌شناسان در ماسوله جنگ و کنکور؛ آزمونی سخت‌تر از درس معاون قوه‌قضائیه: گروسی باید پاسخگوی اقدامات فریبکارانه خود باشد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴) | دمای مشهد امروز به ۴۰ درجه می‌رسد متهم در بازسازی صحنه جنایت: سرم داغ بود و  نفهمیدم چه‌  می‌کنم کشف بیش از ۱۴ تن غذای‌حیوانات قاچاق در تهران دعوت سراسری از عزاداران اباعبدالله الحسین (ع) برای حفاظت از محیط زیست تصحیح اوراق امتحانی و اعلام نتایج نهایی، زودتر از موعد هرساله رنگ پریدگی، عرق شدید، سردرد و گرفتگی عضلات از علائم گرمازدگی است دستگیری مسافر خارجی حامل بیش از ۲ کیلوگرم طلا در مرز شلمچه آزادی ۱۰۴ زندانی جرائم غیرعمد در تهران طی یک هفته نمون‌برگ هدایت تحصیلی در دهه سوم تیر ۱۴۰۴ صادر می‌شود | افزایش ظرفیت شاخه‌های فنی و حرفه‌ای
سرخط خبرها

روزنوشت‌های شهری (٧٥) | مسافر سنت در هزاره سوم

  • کد خبر: ۵۹۸۴۷
  • ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۵
روزنوشت‌های شهری (٧٥) | مسافر سنت در هزاره سوم
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
شنبه| دارم میان کتاب‌هایم جست‌وجو می‌کنم و دنبال کتابی برای موضوع مطالعه‌ام می‌گردم. در همین حال به‌طور اتفاقی چشمم به کتابی می‌افتد که مدت‌ها دنبال خریدش بوده‌ام! با تعجب می‌نشینم و کتاب را ورق می‌زنم و به همه چیز‌هایی فکر می‌کنم که در زندگی دارم و سرگردان به دنبالشان می‌گردم. با خود زمزمه می‌کنم که «سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد».

یکشنبه- در فاصله‌ای که سبزی‌فروش جلو مسجد نعنا و ریحان من را بدهد، به مردی که در درگاه ورودی مسجد ایستاده است و با تلفن همراه حرف می‌زند، خیره شده‌ام. سر کم‌مویی دارد و شکمی بزرگ و ته‌ریشی که از زیر ماسک پیداست. از ظاهرش برمی‌آید که یکی از اعضای هیئت‌امنای مسجد باشد. از وقتی اثاث‌کشی کرده‌ایم، دنبال کسی می‌گردم که از او درباره برنامه‌های مسجد در ایام کرونا سؤال کنم. جلو می‌روم و بعد از سلام، می‌پرسم: ببخشید، نماز جماعت برگزار می‌شود؟ مرد میان‌سال من‌و‌من می‌کند و با اشاره به پشت سرش جواب می‌دهد: راستش من دست‌شویی بودم! همان موقع مرد دیگری از مسجد بیرون می‌آید. هردو به او نگاه می‌کنیم، ولی قبل از آنکه از او چیزی بپرسم، به طرف مغازه کنار مسجد می‌رود و معلوم می‌شود فروشنده آن مغازه است!

دوشنبه| روی مجله‌ای مربوط به وزارت صمت نوشته است فلانی با حفظ سمت (به کسر سین) در بهمان پست وزارت صمت (یعنی صنعت، معدن، تجارت) منصوب شد. می‌گویم کاش می‌شد با حفظ سمت (به فتح سین) هم منصوب شد. یعنی می‌شد کسی بدون اینکه سمت‌وسوی فکری و موضع سیاسی‌اش را تغییر بدهد به‌دلیل کارآمدی و لیاقتش مقامی داشته باشد!

سه‌شنبه| در زندگی آپارتمانی شهری (چنان‌که افتد و دانی) از راست و چپ و بالا و پایین همسایگانی با چند سانتی‌متر دیوار مشترک داریم. همسایه شرقی‌مان چنان عطسه‌های بلندی می‌کند که ناخودآگاه می‌خواهیم «عافیت باد»‌ی بگوییم. سروصدای تلویزیون و مهمانی و... که جای خود و لابد همین صدا‌ها هم از ما به آن‌ها می‌رسد. خوشبختانه آشنایی‌مان تاکنون در حد همین عطسه باقی مانده است!

چهارشنبه| بقال محل جدید می‌پرسد: شما فیلم بازی می‌کنید؟ با تعجب می‌گویم من که آخوندم!‌
می‌گوید: بله، می‌دانم، ولی تلویزیون برنامه‌ای نشان داد که بعضی بازیگران بودند و شما هم بودید و... متوجه می‌شوم که پشت‌صحنه برنامه‌ای را دیده‌است که متأسفانه من هم تهیه‌کننده‌اش بوده‌ام!‌

می‌گویم معلوم می‌شود که آن برنامه غیر از بدهکاری مالی و آبرویی یک چیز دیگر هم برای من داشته است!
پنجشنبه| در سالن فرودگاه خانم‌های متصدی غرفه‌ها همه چادرمشکی پوشیده‌اند و یکی از فروشندگان با همان چادرمشکی، آرایشی غلیظ دارد و لاک پررنگی زده است که بسیار غیرطبیعی به نظر می‌رسد. روشن است که این خانم‌ها به‌اجبار چادر پوشیده‌اند و نتیجه‌اش رفتار و شکلی می‌شود که بیشتر وهن حجاب باشد. وقتی پرس‌وجو می‌کنم، معلوم می‌شود حدسم درست بوده و پوشیدن چادر برای متصدیان غرفه‌ها اجباری است!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->